برگهایی از تاریخ

فیش برداری از تاریخ ایران و اسلام

برگهایی از تاریخ

فیش برداری از تاریخ ایران و اسلام

شفاعت شهدای احد

بنام خدا

پیامبر از جنگ احد برگشته و وارد مدینه می شود. مردم که اغلب زنان هستند به پیشواز آمده اند تا شهدای خود را تحویل بگیرند یا از وضعیت آنها مطلع شوند.  برش زیر عینا از ترجمه مغازی واقدی انتخاب شده است:


ﻣﺎﺩﺭ ﺳﻌﺪ ﺑﻦ ﻣﻌﺎﺫ ﻫﻢ، ﻛﻪ ﻛﺒﺸﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﺒﻴﺪ ﺑﻦ ﻣﻌﺎﻭﻳﺔ ﺑﻦ ﺑﻠﺤﺎﺭﺙ ﺑﻦ ﺧﺰﺭﺝ ﺍﺳﺖ، ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻭﺍﻥ ﺩﻭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺹ) ﺭﺳﺎﻧﺪ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺍﺳﺐ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﻌﺪ ﺑﻦ ﻣﻌﺎﺫ ﻟﮕﺎﻡ ﺍﺳﺐ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ، ﺳﻌﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺁﻣﺪﻩ ﺍست.  ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺑﺎد.  ﺍﻭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺹ) ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻢ، ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺍﻧﺪﻙ ﺷﺪ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺹ) ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺵ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﻌﺎﺫ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﺴﻠﻴﺖ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺍﻯ ﻣﺎﺩﺭ ﺳﻌﺪ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺷﻬﺪﺍ ﻫﻢ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﺪﻩ ﻛﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ- ﺍﺯ ﺁﻥ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻣﺮﺩ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ- ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻳﻚ ﺩﻳﮕﺮﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻛﻨﻨﺪ.  

ﻣﺎﺩﺭ ﺳﻌﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺷﻨﻮﺩ ﺷﺪﻳﻢ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﭘﺲ ﻛﺴﻰ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﮔﺮﻳﻪ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺹ) ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ، ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﺩﻋﺎﻯ ﺧﻴﺮ ﻓﺮﻣﺎﻯ.  

ﭘﺲ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺹ) ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ: «ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ، ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺩﻟﻬﺎﻯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺒﺮ ﻭ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻓﺮﻣﺎﻯ ﻭ ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻜﻮ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﻣﺎﻯ».

منبع :ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻟﻤﻐﺎﺯﻱ ﻭﺍﻗﺪﻯ، ﺹ: 228 

نظرات 1 + ارسال نظر
مسافر سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1395 ساعت 16:53

لطفا از این دست مطالب که شجاعت زنان رو بیان کنه باز هم بذارید.
اینها برای من مثل افسانه ست. برای من که انقدر ضعیفم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد