برگهایی از تاریخ

فیش برداری از تاریخ ایران و اسلام

برگهایی از تاریخ

فیش برداری از تاریخ ایران و اسلام

نمونه دیگری از خشونت گردن زن در قبال زنان

بنام خدا 

در سنن ابن ماجه «بابُ ما جاءَ فِی الْبُکاءِ عَلَی الْمَیت‏» حدیث شماره 1587 می‏نویسد:


«رسول خدا در تشییع جنازه‏ای شرکت کرد. زنی از کسان متوفّی‏ شرکت کرده بود.


عمر بر آن زن نهیب زد. رسول خدا فرمود: ولش کن ‏ای عمر! چشم گریان و دل داغدار و عهد قریب است.».


از این گونه جریانها در تاریخ زندگی عمر زیاد یافت می‌شود. حتی نقل کرده‌اند که:


«عاتکه، همسر عمر، دائماً با او برای رفتن به مسجد در کشمکش بود. عمر نمی‌خواست او شرکت کند اما او اصرار داشت شرکت کند. عاتکه نمی‌خواست نهی شوهرش را تمرد کند، عمر هم نمی‌خواست نهی صریح کند، دلش می‌خواست وقتی که در مقابل تقاضای عاتکه سکوت می‌کند عاتکه به مسجد نرود. این بود که در مقابل درخواست عاتکه سکوت می‌کرد و لب از لب نمی‏جنبانید. اما عاتکه می‌گفت به خدا قسم مادامی که صریحاً نهی نکنی خواهم رفت، و می‌رفت.»

منبع : به نقل از کتاب مساله حجاب شهید مطهری ، الحجاب مودودی صفحه 318 نقل از موطّأ مالک 


باز هم از خشونت گردن زن

بنام خدا 

پیغمبر اکرم زنان را اجازه می‌داد که به خاطر حاجتی که دارند بیرون روند و کار خویش را انجام دهند. سوده، دختر زمعه، همسر رسول خدا، زنی بلندبالا بود. یک شب با اجازه رسول خدا از خانه به خاطر کاری بیرون آمد. با اینکه شب بود عمربن الخطاب سوده را به خاطر بلندبالایی‏اش شناخت. عمر در این جهت تعصب شدیدی داشت و همواره به پیغمبر توصیه می‌کرد اجازه ندهد زنانش بیرون روند. عمر با لحن خشنی به سوده گفت: تو خیال کردی که ما تو را نشناختیم؟! خیر شناختیم. پس از این در بیرون آمدن خود دقت بیشتری بکن. سوده از همان جا مراجعت کرد و ماجرا را به عرض رسول خدا رساند درحالی که رسول خدا مشغول شام خوردن بود و استخوانی در دستش بود. طولی نکشید که حالت وحی بر آن حضرت عارض شد. پس از بازگشت به حالت عادی فرمود:


انَّهُ قَدْ اذِنَ لَکنَّ أَنْ تَخْرُجْنَ لِحَوائِجِکنَّ.. 

اجازه داده شد به شما که اگر حاجتی دارید بیرون روید[1]


آنچنانکه مجموعاً از تواریخ و نقلهای حدیثی برمی‌آید، درمیان صحابه رسول خدا عمربن الخطاب- همچنانکه مقتضای طبیعتهایی خشک و خشن از طراز اوست- در مورد زنان فوق العاده سختگیر و طرفدار خانه نشینی کلی آنها بوده است.


جاحظ در البیان والتبیین جلد 2 صفحه 90 و جلد 3 صفحه 155 از عمر نقل می‌کند که:


اکثِروا لَهُنَّ مِنْ قَوْلِ «لا» فَانَّ «نَعَمْ» لَیضْریهِنَّ عَلَی الْمَسْأَلَةِ..


بیشتر به زنها «نه» بگویید، زیرا «بلی» آنان را در خواهش جری‏تر می‌کند.


در تفسیر کشّاف ذیل آیه 53 سوره احزاب می‏نویسد:


«عمر خیلی علاقه‌مند بود که زنان رسول خدا در پرده باشند و بیرون نروند، زیاد این مطلب را به میان می‏گذاشت. به زنان پیغمبر می‌گفت: اگر اختیار با من بود چشمی شما را نمی‏دید. یک روز بر آنان گذشت و گفت آخر شما با سایر زنان فرق دارید همچنانکه شوهر شما با سایر مردان فرق دارد. بهتر است به پرده در شوید.


زینب همسر رسول خدا گفت: پسر خطاب! وحی در خانه ما نازل می‌شود و آنگاه تو نسبت به ما غیرت می‏ورزی و تکلیف معین می‌کنی؟!». 

 استاد مطهری، مسئله حجاب، ص208


۱- صحیح مسلم ج 7/ ص 6 و صحیح بخاری ج 7/ ص 49 و ج 8/ ص 66