برگهایی از تاریخ

فیش برداری از تاریخ ایران و اسلام

برگهایی از تاریخ

فیش برداری از تاریخ ایران و اسلام

چند همسری در ایران

بنام خدا

بعنوان مقدمه :

مناقشاتی که بعضاً در خصوص چند همسری در صفحات اجتماعی صورت می گیرد مرا بر آن داشت تا یکی از مقالاتی را که در دوران جوانی در وبلاگ پایگاه بصیر درج گردیده بود ، بار دیگر از پستو به در اورم و تقدیم نمایم.


شایان ذکر اینکه این مطلب در وبلاگ پایگاه بصیر درج گردیده بود که به همت مسئولین پرشین بلاگ مسدود گردید..

.

.

.

در باره اینکه چند همسری رسمی ایرانی بوده و از اینطریق به اسلام و اعراب منتقل شد ویل دورانت در تاریخ تمدن جلد ۴ بخش اول عصر ایمان صفحه ۱۷۰ چاپ ششم می نویسد :


« ... چند گانگی ( چند همسری ) مجاز بوده و داشتن همخوابه در ایران بلامانع بود . این همخوابه ها ازاد بودند که در میان مردم ظاهر شوند و در ضیافت مردان حاضر گردند . اما زنان قانونی معمولا در اندرون خانه نگهداری می شدند. این رسم دیرین ایرانی به اسلام منتقل شد ... » 


اما همه انچیزی که از ایران باستان ( لااقل ایران قبل از اسلام ) مانده است در نوشته این متخصص تاریخ تمدن چنین امده است : 


« پهلوی ، زبان هندواروپایی ایران در دوره اشکانیان ، در زمان ساسانیان نیز معمول بود . از ادبیات ان زمان فقط ۶۰۰۰۰۰کلمه باقی مانده است که همه مربوط است به دین . ما می دانیم که ان ادبیات وسیع تر از این بوده اما چون موبدان حافظ و ناقل ان بودند ، بیشتر اثار غیر دینی را می گذاشتند تا از میان برود » ( همان صفحه )


( قابل توجه کسانی که مفقودی آثار فرهنگ و تمدن ایران قبل از اسلام را به توهم و خیال واهی « کتابسوزی اعراب » نسبت می دهند . حال انکه مرد شهیری چون ویل دورانت که تمام عمر خود را به نگارش تاریخ تمدن گذرانده نظرش غیر از اینست و معتقد است که موبدان باعث نابودی اندک بضاعت ادبیات ایران شده است که البته در چند خط بعد معتقد است که همین چند کلمه باقی مانده نیز نشان می دهد که نویسندگان متواری از یونان انها را نگاشته اند .)


ویل دورانت در باره دین زرتشت می نویسد :


« دین زرتشت به وسیله سلسله ساسانیان اقتدار و استیلای سابق خود را باز یافت ، زمینها و عشر محصولات کشاورزی به موبدان اختصاص داشت ، دولت بر دین استوار بود ... مغان بر حیات روحی ایرانیان فرمانروایی داشتند ، گنهکاران و طاغیان را از دوزخ می ترساندند و به مدت چهار قرن افکار ایرانیان را در بند نگاه داشتند ... هر شهر عمده ای دارای یک اتشگاه بود که در ان شعله مقدس ، به نشانه خدای نور ، همواره فروزان بود ...» ( منبع : همان - ص ۱۷۲ )

آیا « اتش پرستی » اتهام مسلمین به ایرانیان است !


« وقتی مانی ادعا کرد که چهارمین پیامبر خدا در ردیف بودا و زرتشت و مسیح است و دینی مبنی بر تجرد و صلح طلبی و تورع اعلام کرد ، مغان مجاهد و دارای تعصب ملی او را مصلوب کردند ...» ( منبع : همان ) ایرانیانی که کم از یهود نداشتند !!!


ایرانیان سگ پرست !

« سگ چندان در مراقبت گله و خانه ها سودمند بود که ایرانیان ان را حیوان مقدسی می شمردند ... » ( منبع : همان )


روشهای کشف جرم ایرانیان : 


« از مظنونان خواسته می شد که روی فلز سرخ ( داغ ) راه بروند یا از اتش بگذرند [داستان سیاوش را بیاد اورید ] یا غذای مسموم بخورند ... » ( منبع : همان ص ۱۷۴) 


کسانی که حد سنگسار را وحشیانه می دانند بخوانند که در ایران باستان بر سر زانیه چه می اورده اند : 


« گوش و بینی زن زانیه را می بریدند ...» ( منبع : همان ) 


اگر می خواهید از محتوای سنگنوشته های ایران قبل از اسلام با خبر شوید و بدانید که چه دانشهای گرانبهایی را به یادگار گذاشته اند !!! بخوانید :


« اگر به سنگنبشته های ساسانیان مراجعه کنیم در می یابیم که شاه باید در اخرین وهله سفر شکار ، بایست سوار اسب شود و شخصا یک گوزن یا بز وحشی ، اهو ، گاومیش یا یکی از حیواناتی را که در پارک یا بهشت او گرد اورده اند دنبال کند ...» ( منبع : همان ص ۱۷۵) 


از شاهان و تاجشان !:


« تاجی چنان سنگین بر سر می گذاشتند که لازم بود با فاصله ای نا مشهود از سرش اویزان باشد ... شبانگاه نزد یکی از زنان یا معشوقگان خود می رفت و بذر شاهانه را شادمانه می کاشت ... » ( منبع : همان ) البته زنان و معشوقگان اینان دیگر پیرزنان و بیوه گان نبوده اند و تعدادشان نیز چند تن نبوده و بلکه چند صد زن و معشوقه بوده است .


این افتخار حس ملی گرایی را تقویت می کند :


« وقتی که هرمز دوم در گذشت ، تاج و تخت به کودک هنوز دنیا نیامده او رسید که با یقین و اعتقاد شاپور دوم نام نهادند و برای اینکه سلطنت او را کاملا محرز سازند ، تاج شاهی را بر شکم مادر او بستند » !!!!!!!!!!!!!( منبع : همان ص ۱۷۶ ) 


وحشی گری در نهایت شدت :


« در زمان شاپور دوم، بدن اسیران( دست و پاهایشان ) را سوراخ کرده و ریسمانی را از زخمشان گذرانده و انها را بهم می بستند...»( منبع : همان )

( اخ طرفداران حقوق بشر کجایید ؟!!!)


و اما ایرانیان متعصب که می خواهند فرهنگ قدیمی شان را احیا کنند بخوانند :


« قباد اول ( پدر خسور پرویز ) برای تقویت یک نهضت اشتراکی ( کمونیستی ) که هدف اصلی حمله اش اشراف و موبدان بودند حوالی سال ۴۹۰ میلادی یکی از موبدان زرتشتی به نام مزدک را فرستاده یزدان برای ترویج یک کیش باستانی اعلام کرد .اصول ان دین چنین بود : همه مردم مساوی زاده شده اند . هیچ کس حقی طبیعی برای تملک چیزی بیش از دیگران ندارد . مالکیت و ازدواج از ابداعات انسان و از اشتباهات پست اوست !!!! و کلیه اشیا و تمام زنها باید ملک مشترک تمام مردان باشند .» ( منبع : همان ص ۱۷۷ )

خوش بحال کسانی که می خواهند به روش نیاکان خود روند !!! البته امیدوارم که دیگر نگویید اینها ساخته و پرداخته مسلمانان است مگر اینکه بگویید ویل دورانت هم مسلمان بوده است !!!


و اما خوی بربریت پادشاه شاخص ساسانی (خسرو پرویز) :


« خسرو پرویز ( همان انوشیروان عادل !!! بقوی پروکوپیوس : استاد بزرگ تظاهر به پرهیزگاری) همه برادران و پسرانش را - بجز یکی - کشت .» ( منبع : همان ) 


ازدواج با محارم در ایران 


بطوری که از تحقیقات مستشرقین و ایران شناسان از جمله پرفسور آرتور کریستنس (کتاب « ایران در زمان ساسانیان » ترجمه رشید یاسمی - ص ۲۸۸) معلوم می شود ازدواج با محارم در ایران قدیم اگر چه شایع و رایج نبوده ، لکن اصولا مجاز و معمول بوده است و دلیلی بر اختصاص ان بر مزدکیان یا فرقه خاصی از زرتشتیان در دست نیست . ایرانیان ، بخصوص طبقه ی برتر ، که تعصب خاصی به حفظ نژاد ایرانی داشته اند( ! ) وصلت با بیگانگان ( و حتی طبقه مادون ) را عیب و عار می دانستند و اغلب خانواده ها در داخل خود افراد ذکور و اناث را با یکدیگر تزویج می کردند بطوریکه ازدواج با محارم نزدیک هم مجاز بوده و حتی وصلت بین برادر و خواهر بوسیله فره ایزدی روشن می شده و دیوان را بدور میرانده است !!! نه فقط در کتب منسوب به زمان ساسانیان و کتب بعد از آن ذکر این موضوع شده بلکه شواهد تاریخی مسلم نیز در دست است ؛ از قبیل ازدواج بهرام چوبینه با خواهرش « گردیه » و وقوع عقد ازدواج بین « مهران گشنسب » و خواهرش پیش از مسیحی شدن .


  و اما هخامنشیان :


 برای کسانی که خیلی به کوروش کبیر می نازند نیک می دانند که کوروش ۲ دختر داشت بنامهای « اَتوسا» و «اَرتیستونه» و حتما با نام دو تن از پسرانش بنامهای کموجیه ( کامبیز ) و بردیا اشنا هستند و نیز حتما از ماجراهای شیرین این دو برادر مطلع هستند . حال ایرانپرستان با تعصب برای افتخار بیشتر به پیشینه غرور امیز ایران باستان بخصوص سلسله هخامنشیان بهتر است مطلب زیر را خوانده انگاه تعصب ایرانی بودن ! را با تبعیت از نیاکان پر افتخارشان ثابت کنند : 


« اتوسا دختر کوروش یکبار به مزاوجت برادر خود کمبوجیه در امد ( یعنی زن برادر خود شد . یعنی برادر و خواهر زن و شوهر شدند !!!!!) و بعد ها داریوش وی را بزنی گرفت . داریوش همزمان اتوسا و ارتیستونه را بزنی داشت ... داریوش با دختر برادرش « ارت نس» نیز ازدواج کرد ... نوه کوروش را نیز گرفت ... زن گئومات را نیز گرفت ...» ( منبع : تاریخ امپراطوری هخامنشیان - پرفسور پی یر برایان piere briant جلد اول ص ۳۱۴ و ۳۱۵ترجمه دکتر مهدی سمسار) 


ضمن اینکه باعث تعجب است چگونه کسانی که اصرار بر تبعیت از روش پیشینیان خود دارند بجای اعتراض بر تعداد ازواج بزرگان اسلام ( انهم چند پیرزن و بیوه زن ) تعداد زنان پادشاهان ایران را ندیده می گیرند انهم زنان زیباروی و جوان انهم صدها زن ، بخوایند :


« هرودت مورخ شهیر می نویسد : 


پارسیان هریک با چندین زن وصلت قانونی (gynaikes) می کنند و تعداد بسیار زیادتری زن صیغه ای ( pallakai ) خریداری می کنند .


پلوتارک می نویسد :


وقتی پادشاهان پارسی به صرف شام می پردازند ، زنان رسمی ایشان در کنار انها می نشینند و در طعام شرکت می کنند اما اگر خواسته باشند به عشرت و میگساری بپردازند ، انها را به اندرون می فرستند و مطربان و صیغه ها را احضار می کنند .


آتِنِه به نقل از دینون می نویسد :


در نزد پارسیان ؛ « ملکه » تعداد زیادی صیغه های شاه را تحمل می کنند زیرا پادشاه بر زن رسمی ( gamete) خود حکومتی استبدادی دارد . » ( منبع : همان ص ۵۸۸ ) 


« فرزندان زنان صیغه ای نا مشروع بحساب می امدند و حق ارث نداشتند ... وقتی خشایار شای دوم اندک زمانی بعد به قتل رسید مسابقه ای میان پسران غیر قانونی ( از زنان صیغه ای ) که از چندین زن بدنیا امده بودند روی داد ... » ( منبع : همان ص ۵۸۹ )


« داریوش سوم از مادر صیغه ای متولد شده بود ...» ( منبع : همان ص ۵۹۲ )


و اما نظر شما را به اعلامیه ی بجا مانده از زمان داریوش : 


« فرمان است که برای شاه ، دختران جوان و باکره و زیباروی جستجو شود ! فرمان است که پادشاه در تمام ایالات قلمرو پادشاهی خود ، دیدار کنندگان بگمارد تا انها دختران جوان و باکره و زیباروی را به شوش ، به قصر شاه بیاورند » ( منبع : همان ص ۵۹۳ )


 « بنا به نوشته پلوتارک ، دیودور ، کنت کورشا و دی شمارک ، تعداد زنان صیغه ای اردشیر دوم ۳۶۰ نفر بوده ( هر صیغه ای یک روز در سال ) » ( منبع : همان ص ۵۹۵ ) 


پروفسور ادوارد براون در کتاب «تاریخ ادبیات ایران» در همین زمینه می نویسد:


«چه بسا تصور کنند که جنگجویان اسلام، اقوام و ممالک مفتوحه را در انتخاب یکی از دو راه مخیر می ساختند. اول قرآن، دوم شمشیر! ولی این تصور صحیح نیست زیرا گبر و ترسا و یهود اجازه داشتند آئین خود را نگه دارند و فقط مجبور به دادن جزیه (مالیات سرانه) بودند و به این ترتیب کاملاً عادلانه بود زیرا اتباع غیر مسلم خلفا، از شرکت در غزوات و دادن خمس و زکوة که بر امت پیامبر فرض بود، معافیت داشتند».(16) 


ادوارد براون در پی سخن گذشته می نویسد:


«مسلّم است که قسمت اعظم کسانی که تغییر مذهب دادند به طیب خاطر و به اختیار و اراده خودشان بود. پس از شکست ایران در قادسیه فی المثل چهارهزار سرباز دیلمی (نزدیک بحر خزر) پس از مشاوره تصمیم گرفتند به میل خود اسلام آورند و به قوم عرب ملحق شوند. این عده در تسخیر جلولا به تازیان کمک کردند و سپس با مسلمین در کوفه سکونت اختیار کردند و اشخاص دیگر نیز گروه گروه به رضا و رغبت به اسلام گرویدند».[- تاریخ ادبیات ایران، اثر ادوارد براون، ترجمه علی پاشا صالح، ج1، ص 297]


پیامبر بزرگ اسلام(ص) در بازپسین حجّ خود، در حضور هزاران مسلمان از «برابری عرب و عجم» سخن گفت و چنانکه در تاریخ یعقوبی آمده است ندا در داد: «لا فضل لعربیّ علی عجمیّ و لا عجمیّ علی عربیّ الّا بتقوی الله» یعنی: «هیچ عربی بر عجمی و هیچ عجمی بر عربی برتری ندارد جز در سایه تقوای خدا».[تاریخ الیعقوبی، اثر احمدبن ابی یعقوب، ص110، چاپ بیروت. مقایسه شود با ترجمه آن به قلم دکتر محمد ابراهیم آیتی، ج1، ص 504.]


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد